آنگاه که شب فرا رسيد و همه پديدگان فرو خُفتند ابردرياها به پا مي خيزند، آيا تو هم بر مي خيزي ؟
دشمن ابزار نابود ساختن آدمي را ، در درون سراي او جست و جو مي کند.
آنگاه که نمي دانم چه مي گويم ، جز راستي چيزي بر زبانم جاري نيست.
براي ماندگاري ، رويايي جز پاکي روان نداشته باش.
پيرامونيان ما چه بخواهيم و يا نخواهيم بر انديشه هاي ما اثر خواهند گذاشت.
آرمان و انگيزه هويدا ، ويژگي آدم کار آمد است.
انديشه و انگاره بيمار آينده را تيره و تار مي بيند.
ديدگاه خوب مردم ، بهترين پشتيبان برگزيدگان است.
خود را براي پيشرفت مردم ارزاني دار تا مردم پشتيبان تو باشند.
آنگاه که سنگ خويشتن را به سينه مي زنيد نبايد اميد داشته باشيد همگان فرمانبردار شما باشند.
گفتگو با آدميان ترسو ، خواري بدنبال دارد.
دوستان فراوان نشان دهنده کاميابي در زندگي نيست ، بلکه نشان نابودي زمان ، به گونه اي گسترده است.
آدمي مي تواند بارها و بارها به شيوه هاي گوناگون قهرمان شود.
اگر دست تقدير و سرنوشت را فراموش کنيم پس از پيشرفت نيز افسرده و رنجور خواهيم شد.
آنکه پياپي سخنتان را مي برد ، دلخوش به شنيدن سخن شما نيست.
انديشه و انگاره اي که نتواند آينده اي زيبا را مژده دهد ناتوان و بيمار است.
کارمندان نابکار ، از دزدان و آشوبگران بيشتر به کشور آسيب مي رسانند.
مرداني که بيشتر از جايگاه و هنجار زنان پشتيباني مي کنند خود بيشتر از ديگران به نهاد زن مي تازند.
اندرز جوان بايد کوتاه ، تازه و داستان وار باشد.
هرگز هنگام گام برداشتن به سوي آرمان بزرگ ، نگاهت به آناني که دستمزد خويش را پيشاپيش مي خواهند نباشد ! تنها به توانايي هاي خود انديشه کن.
نماز عشق ترتيبي ندارد چرا که با نخستين سر بر خاک گذاردن ، ديگر برخواستني نيست.
آدم خودبين ، چاره اي جز فرود آمدن ، ندارد.
يکي از بزرگترين خوشبختي ها ، خدمت بيشتر به مردم است.
سرپرستاني که از ارزش سربازي مي کاهند ، و پدر و مادراني که ، پيشدار ميهنداري فرزندان خويش مي شوند ، به کشورشان پشت کرده اند
يک آموزگار مي تواند با رفتار و گفتارش کشوري را دگرگون سازد.
پيامد دانايي ، پذيرفتن بار ساماندهي ديگران است.
آدمهاي پاک نهاد درهاي وجودشان را پس از ناسپاسي مي بندند نه پيش از آن.
اگر ديگران را با زيباترين منشها و صفات بخوانيم چيزي از ارزش ما نمي کاهد بلکه او را دلگرم ساخته ايم آنگونه باشد که ما مي گويم.
با گفتن واژه هايي همانند نمي توانم ! و يا نمي شود ! هر روز پس تر مي رويد.
به آرزوهايي خويش ايمان بياوريد و آنگونه نسبت به آنها بانديشيد که گويي بزودي رخ مي دهند.
آنکه مدام به کار ديگران سرک مي کشد و کنجکاو است تا ببيند آنها چه مي کنند مانند سايه ايي بر ديوار است که مدام بدنبال ما مي دود بدون آنکه از خود اختياري داشته باشد.
آنکه دوستي و همسر خواهي خويش را اينچنين بازگو مي کند : بدنبال نيمه ديگر خود هستم. براستي نيمه خود را نيز گم خواهد نمود.
اگر شما به مشکلات پشت کنيد سختي ها هيچگاه به شما پشت نخواهند نمود بهترين راه ، مبارزه پيگير و هميشگي با سختي هاست.
سنگيني يادهاي کوچک و سياه را با تنهايي دو چندان مي کني ... به ميان آدميان رو و در شادماني آنها سهيم شو لبخند آدميان انديشه هاي سياه را کمرنگ و دلت را گرم خواهد نمود.
ياد اشک و شيفتگي ، آويزه خاموش دلهاست.
براي ربودن دل آدميان بايد بر هم پيشي گرفت و اين زيباترين آورد زندگي است.
جز ناميدي و افسردگي هيچ بن بستي در زندگي آدمي نيست.
هيچ گاه از داشتن دشمن نترس ، از انجام ندادن درست آرمان هاي خويش بترس.
مادر و پدر ، زندگيشان را با فروتني به فرزند مي بخشند.
بي مايگي و بدکاري پاينده نخواهد بود ، گيتي رو به پويندگي و رشد است . با نگاهي به گذشته مي آموزيم آدميان، اشتباهاتي همچون : برده داري ، همسر سوزي و ... را رها نموده است ، خردورزي ! آدمي را پاک خواهد کرد.
همواره تنهايي ، توانايي به بار مي آورد.
براي پرش هاي بلند ، گاهي نياز است چند گامي پس رويم.
هنرمندان ناب ، هر روز در برابر ديدگان مردم نيستند.
******************